در بررسی پرسش فوق،دو نکته را باید مورد توجه قرار داد:
1- اندیشه امام خمینی (س)نسبت به حکومت چیست؟ و مبنای مشروعیت حکومت را چه می دانند؟
در بررسی آثار امام (س) (آثار قلمی و گفتاری) ایشان اصل و ریشه حکومت و ولایت را تصرف در امور می دانند وتصرف را نیز حق مالک آن می شناسند، چون مالک همه هستی و انسان غیر از خداوند تبارک و تعالی نمی باشد، بنابراین تصرف هیچ فردی بدون اجازه خداوند روانیست، و ولایت و حکومت بر انسانها وابسته به اذن خداوند است، این اذن می تواند به پیغمبر (ص)، امام (ع)، فقیه و یا مردم و...داده شود، و ایشان می گویند چنین اذنی به شاهان، و...داده نشده است.
در کتاب کشف اسرار، در ص 181 و 182 می نویسند:
«چنین شخصی که تصرف و ولایتش در تمام بشر به حکم خرد نافذ و درست است خدای عالم است که مالک تمام موجودات و خالق ارض و سماوات است. پس هر حکمی که جاری کند در مملکت خود جاری کرده و هر تصرفی بکند در داده خود تصرف کرده است و اگر خدا به کسی حکومت داد و حکم او را به توسط گفتۀ و پیغمبران لازم الاطاعه دانست بر بشر نیز لازم است از آن اطاعت کند و غیر از خدا و یا آن که خدا تعیین کرده هیچ حکمی را بشر نباید بپذیرد»
و به همین دلیل در ص 183، سلطنت را رد می کنند در همین صفحات بحث ولایت فقیه و فقها را نیز طرح کرده و آن را می پذیرند.
و در دیگر آثار امام (س)نیز همین گونه است(الاجتهاد و التقلید ص 18، نگارش1370ق، 1330 شمسی). نباید فراموش کرد که امام (س) برای مردم و حکومت مردان در حکومت حق و وظیفه قائل هستند و حکومتی را که مورد قبول مردم نباشد و با زور بر آنها حاکم شود خلاف می شمرند.
2- بررسی مطالب کشف اسرار و سالهای 41 و 42 پیرامون سلطنت.
الف:در کتاب کشف اسرار در مقام پاسخ به نویسنده اسرار هزار ساله [نویسنده این اثر می کوشد ولایت فقها را نادرست دانسته و بر آنها اشکال می کند و آنها را ضد حکومت و کشور خوانده است] می گوید:
«مجتهدین هیچوقت با نظام مملکت و با استقلال ممالک اسلامی مخالفت نکرده اند، فرضاً که این قوانین را بر خلاف دستورات خدایی بدانند و حکومت را جائرانه تشخیص دهند باز مخالفت با آن نکرده و نمی کنند زیرا که این نظام پوسیده را باز بهتر می دانند از نبودنش»ص 186
و همچنین می نویسند: با اصل اساس سلطنت تا کنون از این طبقه [علما]مخالفتی ابراز نشد...»ص 7-186
این سخنان نه به معنای درست بودن سلطنت، بلکه بیان واقعیت ها است و در پاسخ کسی است که در آن زمان می خواهد حکومت و مردم را بر علیه علما تحریک کند.
ب:بررسی مطالب حضرت امام (س) در نامه ها و گفتارهای سالهای 42،41 بر پایه قانون رسمی کشور می باشد، ایشان بر پایه قاون اساسی آن زمان، اعترضات خویش را به دولت و مجلس و شاه انجام می دهند، و کارهای خلاف قانون آنان را متذکر شده و مورد اعتراض قرار می دهند. و این از باب الزام طرف مقابل به آنچه خود قبول دارد می باشد، و نه به معنای قبول و پذیرش و درستی آن.
و نباید فراموش کرد که تغییر رژیم و حکومت در هر جامعه ای به شرایط مناسب آن ارتباط دارد. وامام (س) در سالهای نگارش کشف اسرار و سالهای 41 ،42 زمینه تغییر را فراهم نمی دیدند تا بخواهند در مبارزه به نفی اصل سلطنت و نابودی آن بپردازند و هدف در سالهای 41 ،42 جلوگیری از انحرافات حکومت از قوانین اسلام و قانون اساسی و ستم بر مردم بوده،نه تشکیل حکومت جدید.

. انتهای پیام /*